“من حرف های جدیدی برای شما دارم”

• دلتون میخواد کنترل کامل زندگیتون رو بدست بگیرید اما نمیتونید و احساس میکنید همیشه یه جای کار می لنگه؟
• آیا دلتون میخواد خودتون و دنیای اطرافتون رو تغییر بدید اما تا الان نتونستید؟
• آیا از بی پولی، بیماری، اعتیاد و باورهای منفی نسبت به دنیای اطرافتون خسته شدید؟
• آیا هربار که تلاش کردید تغییری در باورها و عادت هاتون ایجاد کنید، ناموفق بودید؟
• آیا صدها ساعت سمینار و ویدئوی آموزشی دیدید و هزاران صفحه کتاب موفقیت و راز ثروت خوندید اما هنوز هم سرجای اولتون هستید؟
• آیا شما هم خسته شدید از بس گفتند باورها و ضمیرناخوداگاه زندگی ما رو رقم میزنه اما هیچکس نگفت چطوری باورهات رو عوض کنی و چطوری ضمیرناخوداگاهت رو کنترل کنی؟
• آیا هزاران بار برای خودت هدف گذاری کردی اما وقتی بهش نرسیدی، نا امیدتر از قبل به زندگیت چسبیدی و فکر کردی تو نفرین شده ای؟ یا کلا ستاره هات جور در نمیاد؟

پکیج جامع آموزش تغییر باورها در کمتر از 60 ثانیه، دستیابی به سلامتی و ثروت نامحدود

راهکاری سریع و سوپر قدرتمند برای خلاصی از شر باورها و افکار منفی

حالا اگه زندگیت برات مهمه چند دقیقه وقت بزار و بخون ...

من یک سخنران انگیزشی نیستم. من اومدم که یکبار برای همیشه به شما یاد بدم چطور در یک روز از بی پولی، بیماری، درماندگی بخاطر شرایط احساسی یا هر مساله ای که باهاش در ارتباط هستید، خلاص بشید. من ازتون نمیخوام بهم ۲ سال، ۱ سال، ۴ ماه یا ۳ ماه وقت بدید و به حرفام فکر کنید بلکه یک تغییری در زندگیتون احساس کنید. من اومدم که با یکبار سخنرانی برای همیشه اون اثری رو بذارم که همیشه دنبالش بودید. دلم نمیخواد دائم صدای من تو گوشتون باشه تا بلکه به واسطه تکرارش تغییرات رو احساس کنید. یک بار به حرف های من گوش کن اونوقت سوکان زندگیت در دستت میاد. اونوقته که هم من رسالت خودم رو انجام دادم، هم تو دوست عزیزم.

تمامی اساتید موفقیت دنیا از چین تا آمریکا و از روسیه تا تا استرالیا، یک حرف را تکرار میکنند و اونم اینه که باورهاتون رو عوض کنید تا زندگیتون عوض بشه. اما هیچکدوم از اونها به ما نگفتن چطوری. در ایران در پیشرفته ترین حالت، اساتیدی مثل دکتر آزمندیان و آقای عباس منش گفتن از طریق تکرار عبارت های تاکیدی، هیپنوتیزم، تغییر ورودی های ذهن یا NLP میتونید باورهاتون رو عوض کنید. من هر ۴ روش رو امتحان کردم. اما حقیقتش از هیچکدوم جواب نگرفتم. حقیقتش دیگه خسته شده بودم از شنیدن داستان های تکراری. همش حرفای تکراری، قوانین تکراری که هدف واضح و روشن به صورت اول شخص مفرد متلکم وحده بنویس و روزی ۵۰۰ بار بهش نگاه کن. دیگه معذرت میخوام حالم از شنیدن ماجرای مرغ کنتاکی سرهنگ ساندرس، مایکروسافت بیل گیتس و فیسبوک مارک زاکربرگ بهم میخورد. اون حرفایی که شنیدنش دفعه اول قشنگ بود، دیگه برام خسته کننده شده بود. حرفایی که هرچقدر بیشتر گوش میدادم میدیدم دارم از خواسته هام دورتر میشم. دلم حرفای تازه میخواست. راهکاری سریع و مطمئن برای عوض کردن سریع باورها. راهکاری برای بدست آوردن و در خدمت گرفتن قدرت های خدادادی. تا اینکه به جوابهایی رسیدم که پاسخ همه ی پرسش ها بود. اگر شما هم مثل من از شنیدن داستان های تکراری مرغ کنتاکی سرهنگ ساندرس و قضایای شبیه به این خسته شدین، اگر شما هم مثل من ۱۰۰ تا لیست هدف متفاوت نوشتید اما نتونستید اهدافتون رو خلق کنید، اگر شما هم مثل من باور دارید که یک شبه میشه ره صد ساله رفت، اگر شماهم مثل من باور دارید که تغییر کردن میتونه آسون باشه، اگر شماهم مثل من هنوز فکر میکنید راههایی هست برای موفق شدن که با روش هایی که تا الان آموزش دیدید فرق داره، اگر مثل من خسته شدید از اینکه به خودتون شک کردید که کار من کجاش مشکل داره که قانون جذب برای همه کار میکنه الا من، تا آخر با من همراه باشید.

پیش از هرچیز یک بیوگرافی مختصر از خودم میگم براتون و تعدادی از تغییراتی که د در زندگی من ایجاد شد که میتونم اونها رو با شما در میون بذارم. خیلی از اون تغییرات رو متاسفانه نمیتونم بگم. شایدهم بعدا گفتم نمیدونم. اما من سپهر آقاحسینی هستم. ۲۶ ساله. مهندس نفت از دانشگاه آزاد و متخصص امور واردات و صادرات بویژه واردات تجهیزات و ادوات نفتی.

از بچگی عاشق سرعت بودم. دیوانه وار سرعت رو دوست داشتم و به شدت از مسیر رسیدن به خواسته ها بدم میومد. دلم میخواست سریع به مقصد برسم. حالا این مقصد هرجا که میخواست باشه. میخواست شهربازی باشه یا خونه مادربزرگ و خاله یا کسب معدل ۲۰ در امتحانات ثلث سوم. دلم میخواست چشمام رو روی هم بذارم و مسیر طی شده باشه. حتی توی رانندگی هم وقتی کل خانواده خواب بودن و جاده شرایط مساعد داشت من با بیشترین سرعتی که میتونستم کنترل کنم ماشین رو هدایت میکردم. البته سر همین که من جنون سرعت داشتم پدرم همیشه من رو شماتت میکرد که سرعت برابر با مرگ. یا اینکه نمیشه یه شب ره صد ساله رو طی کرد. اما یه ندایی در درونم میگفت نه میشه. بهمین خاطر نسبت به شماتت های پدرم بی توجهی میکردم. یه گوشم در و یکی دروازه.

حالا، الان که اینجا نشستم و برای شما برنامه ضبط میکنم نه تنها معتقدم یه شبه میشه ره صد ساله رو رفت، بلکه معتقدم باید ما یه شبه ره صد ساله رو طی کنیم. در غیر این صورت هیچ وقت نمیتونیم اون مسیر رو پشت سر بذاریم. اصلا تغییر باید یه شبه به وجود بیاد نه به مرور زمان. یه شبه که سهله. در کسری از ثانیه. اون چیزی که در اثر گذر زمان به وجود میاد، تغییر نیست. فساد و زوال و نابودیه. شما یک تکه گوشت رو بذار بیرون از فریزر. ببین به مرور تغییر مثبت میکنه یا نابود میشه؟ ببین زندگی اون گوشت رو به مثبت شدن و مفید شدن حرکت میده یا نابودی؟ تغییر در ذهن و اندیشه ماهم همینه. تغییر آنی ایجاد میشه. اصلا خلقت ما در کسری از ثانیه ایجاد شد. بیگ بنگ در یک میلیاردم ثانیه ایجاد شد. زمانی که ما یک اسپرم بودیم، آفرینش ما در یک هزارم ثانیه در ترکیب اسپرم و تخمک ایجاد شد. خلقت در کسری از ثانیه ایجاد شد.

خدا صبر نکرد سر فرصت، با دل صبر، یه روز یه ستاره رو خلق کنه، یه روز یه سیاره از یه منظومه و کهکشان و یه روز دیگه کره زمین رو. همه رو باهم تو یک لحظه خلق کرد. اون لحظه که انفجار بیگ بنگ رخ داد تمامی خلقت در یک هزارم ثانیه خلق شدن.

تغییر هم باید همینطوری اتفاق بیفته تو زندگیتون. آهسته و پیوسته هیچ تغییری به وجود نمیاد. تغییر باید عمیق، ریشه ای و رادیکالی و ثانیه ای اتفاق بیفته. شما نمیتونید کم کم باورهای غلطتتون رو بذارید کنار. شما نمیتونید هر لحظه تو ذهنتون بین باورهای قبلی و جدیدتون شاهد جنگ باشید، آخر هم با گذشت زمان، هم عمرتون گذشته باشه هم تغییری ایجاد نشده باشه.

تمام اختراع های بشریت حاصل یک تغییر فکر یک ثانیه ای بودن. این فکر صد سال طول نکشید که به ذهن مخترع ها خطور کنه. داوینیچی در همون لحظه ای که شروع کرد به نقاشی مونالیزا، افکار به سمتش هجوم میاوردن. نه اینکه چشم های مونالیزا امروز به ذهنش برسه، دستاش فردا و بدنش پس فردا.

تغییر باید همین امشب، همین لحظه اتفاق بیفته. وگرنه زندگیت دچار تغییر نمیشه. همیشه تو گوش ما خوندن عجله کار شیطونه. اما من میگم شیطان اون کسیه که این ضرب المثل رو ساخت. عجله کار خداست. خداست که در آنی خلق میکنه. اتفاقا تامل و فکر کردن بیش از حد کار شیطانه. شیطانه که خوب صبر و تامل و آنالیز میکنه که تو کی نفوذ کنه؟ کجا براش مناسبه که لونه کنه. من یه مقدار ادبیات تندی دارم. عذر خواهی من رو بپذیرید اما حالم از ضرب المثل های زبان فارسی بهم میخوره. ضرب المثل هایی که بخاطر نفوذ کلامشون تا عمق ضمیر ناخودآگاه نفوذ کردن و روان ما رو داغون کردن.

گر صبر کنی، ز غوره حلوا سازم. چقدر باید صبر کنیم؟ این همه صبر کردیم چی شد؟ ما همین الان باید تغییر کنیم. همین الان باید تو عمق ضمیرناخوداگاهمون نفوذ کنیم، باورهای غلطمون رو ریشه کن کنیم و باورهای جدید رو نصب کنیم.

من که الان جلوتون نشستم، تونستم این کار رو بکنم. شماهم میتونید و باید اینکار رو بکنید. این خواست خداست. اگر با صبر و تامل قرار بود مشکل حل بشه، تا الان حل میشد.

یه مثال سیاسی میخوام براتون بزنم در خصوص تغییرات سریع و آنی و تغییرات آهسته و پیوسته. از آغاز پیدایش کشور آمریکا تا همین الان، همیشه جنبشی وجود داشته برای مبارزه با نژاد پرستی. اما نگاه کنید. هنوز که هنوزه بعد از گذشت ۱۰۰ ها سال نه تنها نژاد پرستی از بین نرفته بلکه هنوز هم به قوت خودش باقیه. هنوزهم مردم دنبال از بین بردن نژاد پرستی هستند. هنوز هم سیاه پوستان از این مساله رنج میبرن. توی فوتبال یک بازیکن سیاه پوست اشتباه میکنه، هوادارها شعارهای نژادپرستانه میدن. تو سوپر مارکت سفیده به سیاهه چپ نگاه میکنه، درگیر میشن. این حاصل انقلاب و تغییریه که کم کم ایجاد شد. این حاصل همون افکاریه که میگفت صبر کنید، کم کم حقمون رو از سفیدها میگیریم. اما کو؟ چرا بعد از ۱۰۰ ها سال، نتونستید؟

در عوض نگاه کنید؟ ۵/۶ سال پیش وقتی تو مصر مردم به خیابون ها ریختن، حسنی مبارک رئیس جمهور مصر تو چند روز برکنار و زندانی شد؟ اون انقلاب تو چند روز ایجاد شد؟ یادتون میاد؟ در ۱۷ روز. بعد از مبارک، محمد مرسی رئیس جمهور شد. محمد مرسی مسلمان و اولین کسی که سخنرانی رسمی خودش رو با بسم الله الرحمن الرحیم شروع کرد. اما ملت مصر وقتی دیدن محمد مرسی آدم لایقی نیست و یک انسان ریاکاره، صبر نکردن. درجا اون رو عوض کردن و حتی حکم اعدام براش صادر شد. ترجیح دادن ارتش به اونها حکومت کنه اما یک آدم نالایق سر کار نیاد. این بخاطر آگاهی عمیق و لحظه ای و رادیکالیه که در ذهن و ضمیرناخوداگاه مردم مصر ایجاد شد. اگر یک تغییر و آگاهی ناگهانی در مردم آمریکا هم ایجاد میشد دیگه شاهد درگیری های نژادپرستانه نبودیم. اما نشد. تغییر مردم آمریکا طی ۱۰۰ ها سال ایجاد شد. اما واقعا تغییری ایجاد شد؟ یا بدتر؟ اون اندیشه تغییر رو به نابودی و زوال رفت؟

از همین الان باید شروع کنید. تغییر رو از همین امشب که هیچ از همین لحظه شروع کنید. در غیر این صورت هیچ وقت نمیتونید تغییر کنید. از همین الان باید باورهات رو عوض کنی. از همین الان باید وضع مالیت رو بهتر کنی. از همین الان باید روابطتت رو بهبود ببخشی با زنت با شوهرت. فکر نکن اگر به باورهات کم محلی کنی و صداشون رو نشنیده بگیری و تلاش کنی طی ۵ سال، ۱۰ سال نظام باورهاتو عوض کنی اونوقت باورهای فقر آفرینت، باورهای بدبختی آفرینت، باورهای مخربت ساکت میشن. حتی اگر به نظر شما اونا ساکت بشن، باز در پشت پرده ذهن دارن کار خودشون رو میکنن. اونا نیازی به اجازه من و شما ندارن.

با روشی که بهتون میگم، در طی چند ثانیه یک تغییر بنیادی و رادیکالی در عمق ضمیرناخوداگاهتون ایجاد میکنه. تا اخر با من همراه باشید.

در سال ۱۳۸۹ وقتی وارد دانشگاه شدم با فردی هم اتاق شده بودم که اصلا نمیتونستیم باهم ارتباط برقرار کنیم. به زور ۲ کلمه باهم حرف میزدیم. یه بار از سر ناچاری که میخواستیم باهم صحبت کنیم از من پرسید تو مستند راز رو دیدی؟ گفتم نه. گفت مستند راز بهت یاد میده چطور با فکرت به خواسته هات برسی. گفتم مگه میشه؟ گفت خودت ببین. وقتی این حرف رو زد، یه حس عجیبی در درونم احساس کردم. یه احساس دلشوره بهمراه یک لذت فزاینده. مستند رو ریخت روی فلش و من نشستم با لپ تاپم نگاه کردم. مهرماه ۱۳۸۹ آغاز تحول درونی من بود. اما من به همون مستند راز اکتفا نکردم و تا جایی که در توان داشتم مطالعه کردم.

پس از شروع مطالعه در زمینه قدرت فکر و ضمیرناخوداگاه اتفاقات مثبت و منفی بسیاری برای ما رخ داد. اتفاقاتی که هرکدوم حکم کن فیکون داشت و تغییراتی بنیادی در زندگی ما ایجاد کرد. تغییرات منفی رو بعدا راجع بهش صحبت خواهم کرد اما اولین تغییر مثبت من یک تغییر فیزیولوژیکی بود. من بین ۱۰۷ تا ۱۰۹ کیلو وزن داشتم و علیرغم چاقی مفرطی که داشتم، بدنی بسیار ضعیف رو باخودم حمل میکردم. در طی سال من حداقل ۵ بار سرما میخوردم. هر غذایی نمیتونستم بخورم چون به شدت معدم حساس بود و سریع معده درد و بهمراه برونروی شدید پیدا میکردم. ۱۰ متر فقط ده متر میدویدم قلبم درد میگرفت و کلیه هام تیر میکشید. تا اینکه سر یه جریان رو کم کنی تصمیم گرفتم به وزن و سایز ایده آلم برسم اما از اونجا که من از ورزش متنفر بودم مطمئن بودم از طریق ورزش نمیتونم خودم رو لاغر کنم. چون قبلا امتحان کرده بودم اما همونکه فعالیتم رو شروع میکردم و قلبم درد میگرفت بیخیالش میشدم. اما گفتم این پایان راه نیست. باید راهی باشه که من بوسیله اون خودم رو لاغر کنم. اونقدر گشتم و گشتم تا اینکه راهی پیدا کردم که من تونستم ظرف مدت ۲ ماه بدون ۵ دقیقه ورزش، ۲۴ کیلو وزن کم کنم. این لاغری من نه تنها عوارض نداشت بلکه قلبم سالم شد، دیگه راحت میتونستم بدوم، ورجه ورجه کنم بدون اینکه قلبم درد بگیره. یا کلیه هام تیر بکشه. طوری شدم که تمام لباس هام برام گشاد شده بود و هیچ لباسی اندازم نبود. اونقدر لاغر شدم که بستگان نسبتا نزدیکم مثل شوهرعمه،شوهرخاله فکر میکردن من معتاد شدم و به واسطه مصرف مواد مخدر صنعتی مثل شیشه لاغر کردم اما هیچکس جز پدر و مادرم حقیقت رو نمیدونستن. چون من تازه فارغ التحصیل شده بودم و از صبح تا شب ور دلشون بودم و فقط و فقط کتاب میخوندم.

دومین تغییر بنیادی من ۱ ماه بعد از لاغریم بود که من تصمیم گرفتم امتحان تافل شرکت کنم و مهارت های تخصصی زبانم رو افزایش بدم. قبل از اون من یک بار آزمون تافل دادم و نمره افتضاح ۶۳ از ۱۲۰ رو اخذ کردم. علیرغم اینکه خیلی مطالعه کردم. دوستان یه نکته رو عرض کنم خدمتتون من برای مطالعه زبان از استاد و کلاس استفاده نکردم. فقط و فقط خودم خوندم. من دفعه اول دست از پا دراز تر اومدم خونه با نمره ۶۳٫ دفعه دوم (که مصادف بود با یک ماه پس از گذشت لاغری من) با خودم گفتم چون راهی بود که من تونستم تو ۲ ماه ۲۴ کیلو کم کنم، چیزی که خیلی ها سالها براش تلاش میکنن آخرش هم بدستش نمیارن پس من هم میتونم تو ۱ ماه برای آزمون تافل آماده بشم و نمره خوبی بگیرم. و دقیقا با روش هایی آشنا شدم که ۱ ماهه سطح تافل خودم رو از نمره ۶۳ به ۹۰ رسوندم.

و اینجا برای من تقطه عطفی بود که به پدرم ثابت کنم میشه یه شب ره صدساله رو رفت منتهای مراتب باید اون میانبر رو پیدا کرد. من شهریور ۹۳ از دانشگاه فارغ التحصیل شده بودم. در اسفند ۹۳ سر موضوعی به شدت رابطه من و پدرم خراب شد و حتی باعث شد پدرم من رو از خونه برونه و بگه اگر خیلی مردی برو خرجت رو در بیار. ببینم عرضه داری یه روز بدون پول تو جیبی که من بهت میدم زندگی کنی؟ و من اونجا بود که قسم خوردم رو پای خودم بایستم. اما همتون میدونید سال ۹۳ یکی از بدترین سالها از نظر اقتصادی برای ایرانیان بود. مگر کار پیدا میشد؟ اما با خودم فکر کردم گفتم چون راهی بود که من تونستم تو ۲ ماه، ۲۴ کیلو وزن کم کنم و تو ۱ ماه سطح زبان خودم رو عالی کنم، پس قطعا راهی هست که بتونم سریع کار پیدا کنم و اتفاقا برای ذهن من راهی باز شد که من سریع تونستم کار پیدا کنم و درست ۱۹ فروردین ۹۴ یکی از دوستان بهم زنگ زد که عسلویه در بخش مهندسی یک شرکت یک کار برات پیدا کردم. ۲۴ فروردین اینجا باش و من به این سیستم یه شبه ره صدساله رفتن ایمان آوردم. فهمیدم که همه چیز امکان پذیره. برای رسیدن به هرچیزی میانبری وجود داره. فقط باید میانبرها رو شناخت و من به شما توضیح میدم میانبرها برای عوض کردن باورها و ذهنتون چیا هستن. چطور به خواسته هاتون برسید.

من بیشتر از ۶ ماه عسلویه کار نکردم. اومدم تهران و مشغول به کار ازاد شدم. در محل کارم یه بار با ماشین همکارم که خونشون نزدیک خونه ما بود داشتیم میومدیم یهو برگشت گفت سپهر این فایل صوتی رو گوش کن. خیلی حرفای باحالی میزنه. دیدم فایل صوتی میگه باید از خودمون سوال کنیم زندگیمون دقیقا همون چیزیه که میخواستیم…. این فایل صوتی استاد عباس منش عزیزم بود. خیلی این فایل صوتی تاثیر عمیقی در وجود من گذاشت. رفتم سایت آقای عباس منش رو پیدا کردم. اول فایل های رایگان ایشون رو دانلود کردم و بعد به هرسختی بود روانشناسی ثروت ۱ ایشون رو خریدم. اون موقع از نظر مالی پیشرفت نکرده بودم. و اونجا بود که باز یک نقطه عطفی در زندگی من ایجاد شد. من از حرفای استاد عباس منش فهمیدم که این باورهای ما هستن که زندگیمون رو عوض میکنن. به محض شنیدن این حرفا شروع کردم به لیست کردن باورهای منفی من در تمام جنبه های زندگی. مادی، معنوی، سلامتی و… به توصیه استاد عباس منش باورهای مثبت خودم رو با صدای خودم ضبط کردم و هر روز صبح بعد از اینکه از خواب بیدار میشدم تو مسیر رفتن به شرکت گوش میدادم اما کافی بود نیم ساعت بگذره. دوباره افکار و باورهای قبلی به سراغم میومد. باز به توصیه استاد شروع کردم به گوش دادن به آموزش های NLP اما دیدم این مبحث یه جورایی پرته و اگر هم بخواد جواب بده که نمیده یه بازه زمانی ۵ تا ۱۰ سال زمان نیاز داره. یعنی چی که طرف اگه بالا سمت راست نگاه کرد داره دروغ میگه اگه چمیدونم پایین سمت چپ رو نگاه کرد داره خاطره سازی میکنه؟ این چرندیات چیه؟ مغز انسان خیلی پیچیده تر از این حرفاست که ما فکر میکنیم. دوستان اگر کسی اومد علمی رو به شما معرفی کرد، ببینید اون علم با فیزیک کوانتوم، مغز و اعصاب، روانشناسی، فلسفه و عرفان توجیه میشه یا نه؟ اگر با هرکدوم از این علومی که اسم آوردم منافات داشت، اون علم رد میشه. بخصوص فیزیک کوانتوم.

من نمیخواستم برای عوض کردن باورهام اینقدر زمان بذارم آخرشم ببینم نتیجه نداد. من میخواستم تا سنم کمه ثروتمند و قدرتمند بشم و از ثروت و قدرتم استفاده کنم. چرا من میگم تکرار و علمی مثل NLP جواب نمیده؟ بخاطر اینکه اصولا عوض کردن باورها با فکر کردن کار فوق العاده مشکلیه. چون از نظر روانشناسی، باورها عادت های رفتاری شما رو ایجاد میکنند و عادت های رفتاری فکر و کلام شما رو تعیین میکنه. بهمین خاطر از پایین به بالا تاثیر گذاشتن خیلی کار سختیه. و بجرات میتونم بگم محال. شما نمیتونید با فکرتون باورتون رو عوض کنید. چون باور در سطح بالاتری نسبت به فکر شما در شخصیت شما داره. شما حتی نمیتونید با فکر مثبتتون افکار منفیتون رو عوض یا کمرنگ کنید. دوستان اینکار خون به خون شستنه. خدایی نکرده جایی خون بریزه، شما نمیتونید اون خون ریخته شده رو با یه ظرف خون بشورید. بلکه باید با آب زلال پاکش کنید. اینکه بخواید با اندیشه مثبت، اندیشه های منفیتون رو از بین ببرید، کاری بس عبث و بیهودس. کافیه یک ثانیه حواستون پرت بشه. اونوقت افکار و باورهای منفی دوباره به سمتتون هجوم میارن. دوستان عزیزم بیاید با خودمون صادق باشیم. ما نمیتونیم با این روشهای تکرار و NLP فکر مثبتمون رو برای همیشه جایگزین فکر منفیمون کنیم مگر اینکه نظام باورهامون رو عوض کنیم. مگر اینکه نیرویی از بالا ضمیرناخوداگاه ما رو کن فیکون کنه. نظام باورهامون متلاشی بشه. من نمیخوام بگم نظام باورهامون عوض شدنی نیست. برعکس خیلی راحت عوض میشه. در عرض چندثانیه میتونید یه باور رو نابود کنید. خیلی راحت تر از اونچه که فکرش رو کنید. اما با فکر کردن و تکرار نمیتونید این کار رو بکنید. با شبانه روز گوش کردن به صدای خودتون که توش عبارات تاکیدی مثبت رو ضبط کردید نمیتونید باورهاتون رو عوض کنید. حتی نمیتونید فکرتون رو عوض کنید چه برسه به باورهاتون. من دوره های NLP رو از بهترین اساتید آمریکایی به صورت آنلاین آموزش دیدم. اما هیچکدوم از روش ها موثر نبود به جز یک روش برای مخفی کردن خاطرات منفی و ناخوشایند در ذهن. من جز این روش از هیچ روش این علم یا بهتره بگم شبه علم استفاده ای نمیکنم. بهمین خاطر نشستم شبانه روز دنیای مجازی رو زیر و رو کردم. یه حسی درونم میگفت برای عوض کردن باورها راه ساده و سریعی هست. علیرغم اینکه با دوره روانشناسی ثروت استاد عباس منش یه سری تغییرات کوچکی در اوضاع مالی و سلامتیم به وجود اومده بود، اما من باز من قانع نشده بودم.

من موفقیت مالی بزرگتر و بیشتری میخواستم. بازم برای پیدا کردن راهکارهایی برای عوض کردن باورهام تحقیق میکردم. به زبان های مختلف. هروقت که در محل کارم بیکار میشدم یک بروزر کروم باز میکردم و میرفتم به زبان های مختلف در خصوص ضمیرناخوداگاه سرچ میکردم و اجازه میدادم کروم اون متن رو به زبان انگلیسی برام برگردان کنه و من مطالعه می کردم. ویدئویی در یوتیوب نبود که من در خصوص نظام باورهای انسان ندیده باشم. تا اینکه یک روز خسته از جست و جوی بی پایان در یکی از کتابخانه های دنیا با مقالاتی آشنا شدم که عنوانش این بود: عوض کردن نظام باورهای انسان در چند ثانیه. گفتم مگر میشه؟ شروع کردم به دانلود و مطالعه اون مقاله و در کمال تعجب دیدم نوشته با انجام چند حرکت ساده میتونید باورهاتون رو عوض کنید. اسم نویسنده هاش رو سرچ کردم و زیر و بمشون رو درآوردم و دیدم اینها در اثر الهام و تجربه به یک علمی رسیدن که به وسیله اون میتونن روی ضمیرناخوداگاه اثر مستقیم بذارن. حتی کتابی هم چاپ شده بود که گوشه تعدادی از کتابخونه های دنیا داشت خاک میخورد. بنیانگذار اون علم که ۱۰ سال پیش فوت کرده بود و شاگردانش هم بشدت مسن شده بودن اما چرا شاگردان شاگردان در توسعه مطالب کوتاهی کرده بودن جای بسی تعجبه. حقیقتش اول باور نکردم. بعد بخودم گفتم تو که NLP رو که اونقدر زمان بر و بی سروته بود امتحان کردی بیا حداقل اینم امتحان کن شاید نتیجه گرفتی. نکته ای که خیلی جالب بود این بود که توی مقالات به این موضوع اشاره کرده بود که شما بعد از عوض کردن هر باور روی ضمیرناخوداگاه یک حرکت ثابت ناخوداگاه به اسم نفس عمیق یا خمیازه از بدنتون سرمیزنه که نشون دهنده اینه که این باور عوض شده. اولین کاری که کردم اومدم از روی لیست باورهام دو سه تاش رو به تصادف انتخاب کردم و روی خودم اجرا کردم. خیلی جالب بود. خمیازه اومد اما اون لحظه چیزی متوجه نمیشدم. حس خاصی نداشتم. اما ایمان داشتم که میتونم و بعد ادامه دادم. بعد از اینکه به این علم مسلط شدم، یهو یاد استاد عباس منش افتادم. همتون احتمالا ویدئوهای رایگان آقای عباس منش تحت عنوان چگونه درامد خود را ۳ برابر کنیم رو دیدید. من با خودم میگفتم اگر آقای عباس منش، سایر اساتید و عرفا راست میگن که زندگی من رو باورهام میسازه، پس چرا بجای ۳ برابر کردن درامدم، نیام دارایی هام رو ۳ برابر کنم؟ با خودم گفتم درآمدم ۳ برابر بشه خب بطبع مخارجم هم ۳ برابر میشه. پس بذار رو باورهام کاری کنم که بدون کمترین تلاش دارایی هام ۳ برابر بشه. بعد گفتم اصلا چرا ۳ برابر؟ من میخواام با همین درآمدم دارایی ها و مایملکم رو ۱۲ برابر کنم. یا دروغ میگن یا راست میگن دیگه. گفتم من درامد ۳ برابر نمیخوام چون دردی ازم دوا نمیکنه. بهمون اندازه مخارجم میره بالا. اما اگه این حرف راست باشه که باورهات رو عوض کن که زندگیت عوض بشه، باید بتونم تو یک سال دارایی هام رو ۱۲ برابر کنم. اینکار رو کردم و موفق شدم. وقتی باورت به آنی عوض میشه، زندگیت هم به آنی عوض میشه. امروز سهام یه شرکت نفتی رو میخردیم ۳۰۰ تومن. یه ماه بعدش اون سهام میشه ۵۵۰ تومن. ۶۰۰ تومن. امروز یه تیکه زمین کوچیک میخریدم، یک ماه بعدش اتفاقاتی میفتاد قیمت زمین ۳ برابر میشد. تو طلا سرمایه گذاری میکردم یهو قیمت جهانی طلا میرفت بالا و سودهای کلانی نصیب من میشد. ناگفته نماند ها. من چون این باور تو ذهنم بود که سرمایه گذاری ضرر هم داره، دوبار ضرر هم کردم. اما اونقدر میزان سودم زیاد بود که تمام ضررهام رو جبران میکرد. الان این باور رو که در سرمایه گذاری هم ضرره و هم سود رو عوض کردم و گفتم سرمایه گذاری برای من فقط سوده اونم سود بالای ۳۰۰%. یعنی ۳ برابر. به محض اینکه اون سهام های ضرر ده رو فروختم دوباره سهام هام یک روند صعودی رو شروع کردن به طی کردن.

بعد از گذشت یه مدت ایمان و تسلط من به این علم اونقدر قوی شد که حتی میتونستم روی ترس های ذاتی که همراه هر انسانی هستش اثر بذارم و اون ترس ها رو از بین ببرم. مثل ترس از ارتفاع. من برای غلبه بر یک سری ترس های درونیم تصمیم گرفتم پرواز کنم. یک دوره فشرده خلبانی پاراگلایدر ثبت نام کردم. اما حتی توی تمرین های زمینی وقتی بال میومد بالا بازم احساس وحشت میکردم در صورتی که من روی زمین بودم. حتی بال منو ۵ سانت هم از روی زمین جدا نکرد. اونقدر میزان ترس از ارتفاع در من زیاد بود که حتی باعث شده بود ترس های دیگم پشت این ترس از ارتفاع قایم بشن. تمرین های زمینی رو با ترس هرطور بود تموم کردم. شب که با تیم رفتیم خوابگاه مد نظر، با خودم گفتم فایده نداره. این دو روز که تمرینات زمینی بود تو اینقدر ترسیدی وای بحال فردا که تمرینات شیب کوتاهه و تو بایستی ۵ الی ۱۰ متر بلند بشی. اونجا تو هوا سکته میکنی. بیا ببین اون روش برای غلبه بر ترس هم استفاده میشه یا نه؟ حقیقتش فکر نمیکردم بتونم با اون روش به ترس های ذاتیم غلبه کنم. اما تکنیک هاش رو اجرا کردم و خمیازه که علامت مثبت بدن برای تغییر باور بود رو هم دیدم. اون شب حسی نداشتم. شام خوردیم و زود خوابیدیم برای اینکه صبح زود بریم تیک آف کنیم. شاید باورتون نشه خدای خودم رو شاهد میگیرم صبح که رسیدیم سر سایت پروازی هیچ ترسی تو دلم نداشتم.. حتی وقتی رفتیم سایت شیب کوتاه من برای اولین تیک آف داوطلب شدم. اگر بگید یک ذره دلهوره و اضطراب داشته باشم. ابدا. فقط میخواستم بپرم. جالبه بدونید وقتی پریدم باد اونقدر شدید بود که من رو بجای ۱۰ متر ۳۰ متر برد بالا و سمت چپ یه دره بود که توش پر از درخت بود اما من بهیچ عنوان نترسیدم و خیلی آروم و ریلکس به توضیحات مربی پشت بیسیم گوش میدادم و جهتم رو عوض کردم و خیلی عالی فرود اومدم. من توی اون گروه ۹ نفره اولین کسی بودم که تیک آف کرد و از روی زمین بلند شد و جالبه بدونید اولین کسی هم که توی اون گروه سولو شد و خلبان شد من بودم. منی که از همه بیشتر میترسیدم. منی که تو تمرینات زمینی قلبم میومد تو دهنم.

من تا پیش از عوض کردن باورهام در سال ۵/۶ بار سرمای بد میخوردم بعد از عوض کردن باورهام دیگه مریض نشدم. دروغ نگفته باشم یک بار در اثر یه اشتباه غذای مونده خوردم و مصموم شدم ولی حتی نوع مصمویت حال حاضر هم با مصمومیت های سالهای پیش فرق میکرد. سال های پیش من کوکوسبزی که عاشقش بودم رو میخوردم تا یک هفته برون روی داشتم. اما اون مصمومیتی که بعد از عوض شدن باورهام پیدا کردم از صبح ساعت ۹ بروز داد خودش رو و تا عصر ساعت ۲ تموم شد و من کاملا خوب خوب شده بودم. خیلی لذت بخشه که بدن سالم داشته باشید. بتونید از سرمای کره زمین لذت ببرید. بتونید هر غذایی دلتون میخواد بخورید. نسبت به هیچی آلرژی نداشته باشید. سلامتی خیلی خوبه. اگر مردم میدونستن با این روش چقدر راحت میتونن آلرژی هاشون رو، آلزایمرهاشون رو، سلول های سرطانیشون رو، تومورهاشون رو از بین ببرن، دنیا گلستان میشد.

زیاد نمیتونم و نمیخوام وارد زندگی شخصیم بشم اما دلم میخواد گوشه هاییش رو براتون باز کنم تا آثار سریع عوض شدن باورها رو حداقل در زندگی یک نفر دیده باشید. سال ۹۰ اتفاقات مالی وحشتناکی برای خانواده ما رخ داد. پیش از سال ۹۰ میلیون برای ما پول خرد بود و در بهمن ۹۰ کارمون به جایی رسید که ۱۰۰ هزار تومن یه مبلغ بزرگی شده بود که میتونست زندگی ما رو تحت الشعاع قرار بده. پدر من دارایی خودش رو ظرف کمتر از ۴ ماه به باد فنا و نابودی داد. خب برای ما خیلی سخت و دشوار بود.

این قضیه بحران مالی تا ابتدای سال ۹۴ ادامه داشت. تا اینکه محصول روانشناسی ثروت آقای عباس منش رو خریدیم. بعد از اون من و خانواده ام با تماشای محصولات استاد عباس منش یه روند صعودی رو طی کردیم اما بازهم نتیجه های حاصل برای ما کافی نبود. اما از وقتی که با این قدرت آشنا شدم اون روند صعودی چنان شتاب و شیبی به خودش گرفته که من حقیقت فرصتی برای شکرگزاری ندارم. یک نمونش رو براتون باز میکنم و دیگه ادامه نمیدم. مادر من از بچگی دوست داشت یکی بیاد بهش بگه تو صاحب فلان قدر ثروت هستی. بیا و ثروتت رو بگیر. بعد از بدست آوردن این قدرت الهی توسط من و خانواده ام، در مجلس ختم پدربزرگ من یکی از بستگان دور مادرم اومد به ما اعلام کرد که خانم چه نشستی که شما مالک ۱۸ هزار متر زمین در فلان جا هستید. پدربزرگ شما یکی از بزرگترین ملاکان زمان خودش بوده. ما این رو میدونستیم اما حقیقتش نمیدونستیم که اون خدابیامرز بچه داره. تا اینکه پدر شما (یعنی پدربزرگ من) که فوت میکنن و ما اعلامیه ایشون رو دیدیم و اسم پدرشون رو که دیدیم فهمیدیم ایشون فرزند همون خدابیامرز هستن. ما باورمون نمیشد. از چندجا که استعلام کردیم دیدیم نه تنها حقیقت داره بلکه اون زمین ها خیلی بیشتر از این حرفاست. فقط ۵۰۰ هکتار در یک قسمت افتاده. حالا بقیش بماند.

دوستان این اتفاقی نیست. اینجا بود که من فهمیدم ثروت در درون ماست. نه بیرون از ما. مادر من از بچگی عاشق این بود که یکی بیاد بگه شما صاحب اینقدر پول و ثروت هستید. اما این اتفاق زمانی براش افتاد که این باور رو در خودش ایجاد کرده بود که به زودی یک نفر میاد و میگه تو صاحب یک ثروت عظیم هستی. قبلا براش آرزو و رویا بود. اما با عوض کردن باورهاش این رویا به حقیقت پیوست. دوستان بخواهید تا به شما داده شود. در را بکوبید تا در را برای شما باز کنند. بجویید تا بیابید.

داستان به اینجا ختم نمیشه. من تا الان یک علم خیلی عجیب و غریب بدست آوردم که حاصل زحمات محققان آلمانی، انگلیسی و آمریکایی هستش. من بعد از این قضایا رو باورهایی کار کردم که بتونم بیشتر به رمز و راز هستی و آفرینش پی ببرم.

یه روز جمعه تو خونه مشغول عوض کردن باورهام بودم که احساس خستگی کردم. گفتم برم یه ربع، بیست دقیقه استراحت کنم. از اونجا که استراحت من سرچ کردن درباره رازهای نهان بشریته شروع کردم به تحقیق بیشتر بلکه ببینم راه یا رازی پیدا میکنم درباره انسان و کائنات که تابحال به گوشم نخورده باشه؟ و در کمال ناباوری چشمم به یک لینکی افتاد که من رو برای مدت یک دقیقه مات و مبهوت نگه داشت. فقط من ۷ یا ۸ بار عنوان اون مطلب رو خوندم. تو عنوان اون مطلب نوشته شده بود علمی برای نفوذ به ناخوداگاه انسان و عوض کردن باورها و شخصیت در زمانی بسیار کوتاه. اما متاسفانه توضیح اون مطلب در حد یک پاراگراف سه خطی بود. توی اون توضیحات نوشته بود این راز از گذشته های دور سینه به سینه و نسل به نسل منتقل شده و افرادی که این راز رو حمل میکنن مثل جونشون از اون مراقبت میکنن.افرادی که این راز رو میدونن میتونن به راحتی وارد ضمیرناخوداگاهشون بشن و باورها، رفتارها و افکار غلط خودشون رو اصلاح کنن. هرچقدر راجع به عنوانش جست و جو کردم به هیچ نتیجه ای نرسیدم. تلاش کردم با شاگردهای اون استاد که یه گوشه ای از این راز رو برملا کرده بود صحبت کنم. از شاگردانش راجع به اون راز پرسیدم و همشون اذعان کردن که استاد گوشه هایی از اون راز رو برای ما مشخص کرده و همون گوشه ها و الفباش قدرت های درونی ما رو هزاران برابر کرده. شما هم بیا و این دست نوشته ها رو بگیر و بخون و روش فکر کن. به محض آغاز مطالعه اون نوشته ها که شامل آیاتی از قرآن مجید، انجیل متی و عهد عتیق بود، به قدرت هایی دست پیدا کردم ورای قدرت فکر و اندیشه و ضمیرناخوداگاه. دارم بهتون میگم که این قدرت الهیه. این قدرت از جانب خداست در درون بشر. فقط کافیه اون رو در راه رسیدن به خواسته هاتون بکار ببندید. حتی میگن کسانی که این علم رو بدست میارن از هیچ پول و ثروت خلق میکنن و یکی از اونها منم که از هیچ پول و ثروت برای خودم خلق کردم. شما با بکار گیری این قدرت میتونید افسار فکر و ضمیرناخوداگاهتون رو در دست بگیرید. میتونید از هیچ برای خودتون اون چیزی رو خلق کنید که میخواید. بخدا اینها بلوف نیست. اینها قدرت خدا در درون ماست. در گوشه گوشه تعالیم مذهبی به این قدرت اشاره شده اما هیچ وقت جدی نگرفتیمش. هیچ وقت نفهمیدیم بجای این همه اختراع و اکتشاف اگر اون قدرت رو کشف میکردیم میتونستیم به تمام خواسته هامون برسیم. اینجا بود که یک راز عظیمی بر من آشکار شد. حالا دیگه من هم میتونستم با یک روش علمی باورهام رو عوض کنم و هم با یک روش سنتی هزاران ساله. هم یک علم جدیدی بدست آورده بودم و هم یک تجربه هزاران ساله. خیلی جالبه. مطمئنم بازهم رازهایی در درون بشر هست که ما ازش بیخبریم و شبانه روز تلاش میکنم سر از این رازها در بیارم.

دوستان عزیز کسب ثروت، موفقیت، سلامتی داشتن رابطه خوب یا هرچیز خوب دیگه تو دنیا به طرز نوشتن یا ننوشتن اهداف بستگی نداره. من هدفی مثل لاغر شدن، موفقیت تو آزمون تافل، پیدا کردن سریع کار یا تمام اهدافی که بهش رسیدم رو اصلا ننوشتم. شاید باورتون نشه بغیر از هدف لاغری، خیلی از اهداف رو بعد از اینکه درخواست کردم اصلا فراموش کردم و وقتی بهش رسیدم یهو یادم اومد عه من دقیقا همینو تو زندگیم میخواستم. کسب ثروت و موفقیت خیلی به این وابسته نیست که افراد عاشق کارشون باشن. نه. خیلی ها هستن از کارشون لذت نمیبرن اما ثروتمند هستن. خوبه که آدم عاشق کاری که میکنه باشه اونطوری سریعتر ثروتمند میشه اما الزاما نباید عاشق کاری باشی که انجام میدی. مثلا من تو مساله صادرات واردات متنفرم از قوانین و بی نظمی های گمرک کشور. اعصاب برای آدم نمیذاره. اما خب در ازاش سود و منفعتش خیلی میچربه اعصاب خوردی های ترخیص کالا. شاید گفتنش و قبول کردنش سخت باشه اما حقیقت داره. ۹۵% چیزهایی که توی کتاب های موفقیت نوشتن، در زندگی بشر صدق نمیکنه. اگر باور نمیکنید مشکلی نیست. خودتون رو در نظر بگیرید. چقدر وقت گذاشتید برای خوندن کتاب های موفقیت یا رازهای ثروت؟ کدومش جواب داد؟ علم و عملی قدرتمنده که شما تاثیرش رو در همون لحظه ببینید. موفقیت با انجام مدیتیشن های عجیب غریب و مرتاض بازی و اینکارا بدست نمیاد. اجازه ندید تو ذهنتون بکنن که برای ثروتمند شدن، برای سلامت شدن باید به خدا برسید. باید ساعت ها مدیتیشن کنید. باید ساعت ها بشینید یوگا کنید. ثروتمند شدن هیچ ارتباطی به این کارا نداره. ثروتمند شدن فقط و فقط به باورها و قضاوت های ما بستگی داره. باورها و قضاوت های ما هستن که دیکته میکنن چی بشیم چی نشیم.

عزیزان من به این واقعیت شک نکنید که تمام شمایی که الان دارید این ویدئو رو میبینید آماده پذیرش این علم نسبتا نوین و این راز چند هزار ساله هستید. آماده تغییر زندگیتون هستید. دیگه مجبور به تحمل بی پولی، مریضی و رابطه عاطفی بد نیستید. میتونید به جایی برسید که فکر کنید و خلق کنید. این علم با تمام علومی که میشناسید فرق میکنه. اون رازهم با تمام چیزهایی که در خصوص راز ثروت و موفقیت شنیدید و خوندید فرق میکنه.

همه چیز در درون شماست. شما الان آماده داشتن ثروت های عظیم هستید. شما آماده سالم شدن هستید. فقط کافی قدرتهای درونیتون رو فعال کنید. اول باید به قدرتی که در اختیار شماست و حکم مادر ضمیرناخوداگاه و باور شما رو داره تسلط پیدا کنید و بعد باورها و ضمیرناخوداگاهتون رو عوض کنید.

عزیزان من شما با دیدن مجموعه آموزشی ” تغییر باورها و زندگی در کمتر از ۶۰ ثانیه ” به راحتی آب خوردن میتونید باورهاتون رو عوض کنید. به راحتی هرچه تموم پا در مسیرهایی میذارید که با توجه به باورهاتون براتون ثروت آفرینی میکنن. اگر برنامه ریزی ذهنتون رو کرده باشید ماهی ۳ میلیون، کاری پیدا میکنید که ماهی ۳ میلیون حقوق داشته باشید. اگر درآمد ذهنیتون رو کرده باشید ماهی ۵۰۰ میلیون، بیزینسی راه میندازید که ماهی ۵۰۰ میلیون بدست میارید. با دیدن این برنامه میتونید در کمتر از یک هفته سلول های سرطانی رو در وجودتون نابود کنید. هر بیماری فکری، جسمی و احساسی که فکرش رو بکنید، با این روش میتونید درمان کنید. بعد از دیدن این آموزش ها پول و ثروتی نیست که بخواید اما نتونید بهش دست پیدا کنید. برنامه کاری نیست که بخواید و نتونید اون کار رو انجام بدید. هدفی نیست که بخواید اما نتونید بهش برسید. بیماری نیست که بخواید اما نتونید اون رو درمان کنید. شما بلافاصله با دیدن این برنامه شروع میکنید به دریافت الهامات قوی. قدرت های درونیتون شروع میکنن به فعالیت. میتونید در کسری از ثانیه، به بدنتون فرمان بدید و در کسری از ثانیه بدنتون فرمان های شما رو اجرایی کنه. میتونید با بکاربستن این آموزش ها بر ترس های درونیتون غلبه کنید. دیگه نیازی نیست کارهای خطرناکی مثل ماجراجویی و جدال با طبیعت انجام بدید که ترس هاتون بریزه. میتونید در کسری از ثانیه عادت های مخرب غذاییتون رو عوض کنید و عادت های مثبت رو جایگزین کنید. میتونید در یک صدم زمانی که مردم برای لاغر شدن و چاق شدن وقت میذارن، به خواسته هاتون برسید. دوستان عزیز این تمرین ها یک اصول جهان شموله. یعنی در هر زمینه ای کاربرد داره. چون مستقیم به شما قدرت میده. شما با این قدرت و اون روش های خیلی کوتاهی که آموزش میبینید میتونید به راحتی باورهاتون رو عوض کنید. نظام رفتاری و فکریتون رو عوض کنید. و وقتی باورها، نظام رفتاری و نظام فکریتون رو عوض کنید، مثل لیزری میمونید که تمام انرژی خودش رو متمرکز کرده بر روی هدف یا اهدافش.

خیلی ذوق زده ام. نمیدونم دیگه چیکار کنم که پیامم رو به سراسر فارسی زبانان دنیا برسونم. حتی برای تسریع تو این فرایند میخوام یه پیج پر بیینده تو اینستاگرام بخرم که سریعتر حرفم به گوش مردم برسه. بنابراین اگه دیدید پیج من ۲۰ هزار تا، ۳۰ هزارتا فالوئر داره، بدونید به این خاطر هستش. نه تقلب میخوام بکنم نه هدف دیگه ای دارم. نمیدونم گذشته این پیجی که میخوام بخرم چیه؟ آهنگ بوده؟ جوک بوده؟ یا دوستیابی. برام مهم نیست. فقط و فقط این مهمه مردم پیام منو بشنون. میدونید دوستان الان کشورما در وضعیت خاصی قرار داره. ایران دوباره داره میشه ژاندارم منطقه. کشورهای غربی و آمریکا از ترکیه و عربستان رو برگردوندن به سمت ایران. غول های نفتی شلومبرژه، شل، بریتیش پترولیوم، مرسک ، تمام هواپیماسازها و خودروسازها مثل بوئینگ، ایرباس و … همه دارن میان ایران. شما الان وضعیت ترکیه و عربستان رو ببینید. هر روز یه مناقشه و مساله ای با غرب دارن. اینا ده سال دیگه آینده ای شبیه به افغانستان خواهند. اروپا و آمریکا فهمیدن که ترکیه و عربستان ژاندارم خوبی برای منطقه نیستن. بد تا کردن با سراسر دنیا. حالا ایران باید دوباره بشه ژاندارم منطقه. دوباره باید بشه غول اقتصادی خاورمیانه. ۱۰ سال دیگه ایرانی که درش زندگی میکنیم با این ایران زمین تا آسمون متفاوت خواهد بود. مقصودم از زدن این حرفا اینه که دلم میخواد پیش از رسیدن به اون نقطه اوج، مردم کشورم خودشون و باورهاشون رو بسازن. دلم میخواد پیش از رسیدن به اون نقطه اوج این شعار عملی شده باشه هر ایرانی یک میلیونر دلاری. همونطور که در آمریکا هر دقیقه ۱ نفر میلیونر دلاری میشه، تو ایران هم تو هر دقیقه ۱ نفر به جمع میلیونر های دلاری و یورویی بپیونده. دیگه مردم برای امرار معاش مستقل از دولت عمل کنن. اینطور نباشه که هر انتخاباتی بشه مردم فریاد بزنن آقای رئیس جمهور اقتصاد. آقایی رئیس جمهور بیکاری، آقای رئیس جمهور فقر. هر ایرانی یک کارآفرین میلیارد. این چیزی که سزاوار ایرانیه. گدایی کردن جلوی پای دولت سزاوار ایرانی نیست. “نفس عمیق و لبخند “روش هایی که من بهتون میگم فوق العاده سادست. نه نیاز به جای ساکت داره و نه نیاز به حالت خوابیده. در هرجا و در هر شرایطی میتونید این روش رو اعمال کنید. ناگفته نماند علیرغم اینکه اصول اجراییش خیلی سادست اما توضیح اینکه این روش ها از کجا اومده، چطور کشف شده و چطور در ما اثر میذاره کمی شاید پیچیده باشه. اما اصلا نگران نباشید. اجرا کردن اون کارها فوق العاده سادست. مثل این میمونه که افرادی صدها سال برای ساختن هواپیما وقت گذاشتن اما خیلی راحت سوار هواپیما میشیم و در عرض چند ساعت از کشوری به کشور دیگه حرکت میکنیم. این هم همینه. اونقدر روش اجراییش سادس که خودتون خندتون میگیره. اما اگر از علم پشت سرش و سابقش براتون بگم، حیرت میکنید. پیش داوری راجع به روش ها نکنید. شما از من نخواهید شنید که توی یک اتاق خلوت بشینید و خودتون رو در وضعیت دلخواه مجسم کنید. نه اینکار زمان بر و بی فایدس. من کلا به هیپنوتیزم و تلقین و عبارات تاکیدی مثبت اعتقادی ندارم. من به اینکه اهدافم رو جلوی چشمانم بچسبونم و هر روز اون رو بخونم اعتقادی ندارم. اصلا بحث چیز دیگس و راه های دیگه. روش من اونقدر سادس که خودتون خندتون میگیره و اونوقت غبطه میخورید به اینکه ای کاش این رو زودتر میدونستم و اینقدر زمان رو از دست نمیدادم.

دوستان یکی از بزرگترین مسائلی که من گرفتارش شده بودم گوش دادن به هر کسی بود که اسم خودش رو گذاشته بود استاد موفقیت و خوندن کتاب های هرکسی که اسم خودش رو گذاشته بود نویسنده راه خوشبختی. دوستان خیلی مراقب باشید به چه حرفهایی گوش میکنید و چه کتاب هایی رو میخونید. برخی از اساتید موفقیت هستن که شما هرچی بیشتر به سخنانشون گوش کنید، گمراه تر میشید. ذهنتون خراب تر میشه. از ثروت دورتر میشید. خیلی از اونها عمدا یا سهوا اومدن موفق شدن و ثروتمند شدن رو برای مخاطب سخت جلوه میدن. اون رو میان با فیزیک کوانتوم پیوند میدن. میگن اگر میخوای ثروتمند بشی باید کوانتومی فکر کنی. باید استاد علم کوانتوم بشی. اما هیچ وقت نگفتن کوانتومی فکر کردن یعنی چی دقیقا؟ گاها دیدم میان ثروتمند شدن رو ملزم به مدیتیشن کردن و یوگا کردن میکنن. اگر کسی با مدیتیشن و یوگا قرار بود ثروتمند بشه، راهبه های بودایی و هندو ثروتمندترین مردان جهان بودن. خیلی ها میان با خلاصه کردن کتاب های برایان تریسی، وین دایر، دبی فورد و… سمینار برگزار میکنن و محصولی آماده میکنن و اون رو به قیمت n میلیون تومن میفروشن غافل از اینکه کل این کتاب ها رو میتونید با ۱۰۰ هزار تومن از کتاب فروشی سر کوچتون تهیه کنید. حرف من اینه، به حرف کسی گوش کنید که راه رو برای شما آسون و کوتاه کنه نه سخت. کاری کنه که ثروت و سلامتی و خوشبختی تو مشتتون بیاد نه اینکه اونا بشن جن و شما بسم الله. اونا بشن سواره و شما پیاده.

حرف هایی که من در محصول ” تغییر باورها و زندگی در کمتر از ۶۰ ثانیه ” آماده کردم به غیر از دو قسمت کوتاهش، در هیچ کتابفروشی پیدا نمی کنید. این رو بهتون قول میدم. علمی و رازی رو خواهید شنید که هیچوقت در زندگیتون نشنیدید. علمی که در این بسته من براتون توضیح میدم، کاملا توسط علم فیزیک کوانتوم، مغز و اعصاب، روانشناسی، فلسفه و عرفان شرق و غرب تایید میشه. علمی کامله. میدونید دوستان اگر امروز کسی اومد به شما علمی رو معرفی کرد ببینید آیا این علم با فیزیک کوانتوم، مغز و اعصاب، روانشناسی، فلسفه و عرفان توجیه میشه یا نه. الان مثلا NLP ظاهرا بر مبنای علم مغز و اعصاب و روانشناسیه اما بهیچ عنوان توسط فیزیک کوانتوم توجیه نمیشه. علم حساب نمیشه. رد میشه. میشه شبه علم. پس دقت کنید وقت ارزشمندتون رو برای چی صرف میکنید.

من برای فروش این بسته آموزشی هیچ توجیه اقتصادی نمیارم. خدای من خودش شاهده که این آموزش ه